نوای نی حکایت شِکر
خوزستان سرزمین آفتاب سوزان، خاک حاصلخیز، چشمههای جوشان، رودهای خروشان، کوههای سر به فلک و دشتهای وسیع و ثروت بیکران خدادادی.
اینجا خوزستان است. وجب به وجب خاکش یک میگیرد و هفتاد میآفریند. از مسجدسلیمان تا خرمشهر، از آبادان تا ایذه، از هندیجان تا اندیمشک، از بهبهان تا شوش و از باغملک تا بستان آیتی از رویش و زندگی و رزق و روزی.
از نوای نی تا حکایت شکر، ریشهای به بلندای تاریخ در نیشکرستان دارد. روزی که اولین نی به زمین نشست و انتظار شیرین به سر رسید، شوق و شور رسیدن به شِکر و شُکر ایزد منان بر چهره و لب جاری شد و تا به امروز کران به کران سرزمین نی و شکر را فراگرفته است.
نیهای سر به آسمان برافراشته و ساقههای استوار در برابر سختیهای دورهی کاشت، داشت و برداشت، همگان را بر آن داشت، دست به کار شوند و از بخشش و مهربانی ایزد منان بهره جویند و دشتهای خوزستان را نیشکرستان کنند و با هر قدم به امید شِکر، شُکری به جای آورند.
مگر میشود، دل به دل خالق دهی و بیجواب بمانی. خالق متعال که با هر قدمت، صد قدم برمیدارد و اجابت میکند، هرکس که طلبش کند. هزاران تَن شب و روز، سرما و گرما و گاه و بیگاه رهسپار دشتها میشوند و به امید خدا بیل، خیش و داس به دست بر زمین میکوبند و رزق و روزی طلب میکنند.
زمین مادر مهربان، گهوارهی امن دلسوز بیمنت، دل به دلش بدهی میبخشد و برکت میدهد. آنقدر که بینیاز شوی. نوای نی و حکایت شِکر پایانی ندارد و تا زمین هست و شُکر ایزد روزی میدهد و امید میآفریند.
ابراهیم متینسیرت